☀ ◕‿◕ ☀
سلام همه وجودم.
خوشمزه ترینم بعضی وقتا یه کارایی میکنی که فقط باید تو رو خورد:
دیروز موقع ناهار داشتی بازی خودت رو میکردی، گفتم میای پیش مامان بشینی تا ناهار بهش بچسبه. تو هم بدو اومدی و با تلاش پهلوت رو به پهلوی من چسبوندی و گفتی مامان اینجوری ؟؟
عصر هم محدثه (دوستت) میخواست بره کلاس نقاشی وبه پیشنهاد مامانش ما هم باهاش رفتیم. ولی خانم مربی گفت ماهان کوچیکه و تو هم حاضر نشدی بمونی. من هم اصلا قصدش رو نداشتم که بذارمت کلاس نقاشی و فقط رفته بودم کارشو ببینم. بنابراین اصرار نکردم .
بیرون که اومدیم به شوخی بهت گفتم مامانی تو نرفتی کلاس،حالا بیسواد نمونی. گفتی نه من سواد دارم. من هم پلاک یه ماشینو نشونت دادم و گفتم حالا که سواد داری اینو بخون. یه نگاهی بهش انداختی وگفتی نوشته پرچم.
جیجرتو عزیز باسوادم.
منم ماشین بعدی رو نشونت دادم و گفتم نه مامان پرچم رو نخون. حالا این چی نوشته؟ تو هم فورا جواب دادی نوشته سمند.
من که از این بازی خوشم اومده بود ماشین بعدی که ٤٠٥ بود و میدونستم گفتنش برات سخته رو بهت نشون دادم و گفتم این یکی پشتش چی نوشته؟ بیدرنگ جواب دادی: نوشته "مث ماشین بابای محدثه." من که دیگه تسلیم شدم و گفتم آفرین. پسر من چون مهد میره باسواده. ولی صد حیف که ردیف ماشینای پارک شده تموم شد. چون من خیلی خوشم اومده بود و دلم میخواست ادامه بدیم.
پ.ن:چهار شنبه شب به مناسبت میلاد امام رضا (ع) و روز جهانی کودک جشنی توی شهرک بود که عموهای فیتیله ای مهمون جشن بودن.ما هم رفتیم اونجا و به تو حسابی خوش گذشت.
ایشالله که همیشه شاد باشی بهونه زنده بودنم.آمین.