ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

کلاغه به خونش... .

1391/8/20 17:32
نویسنده : مامان
3,175 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربانم!

  پسر نازنینم تو از 6 ماهگی تا الان (و انشاءالله تا همیشه) عاشق قصه بوده ای.بعضی از اطرافیان که از این علاقه تو خبر دارند لطف کرده و هراز گاهی برات قصه ای تعریف میکنند.نمیدانم از کی "کلاغ به خانه نرسیده "به آخر قصه ها اضاف شد تا جایی که اگر گیج خواب هم باشی آخر قصه های فراوان روزانه و شبانه مان باید بگی:"قصه ما به سر رسید... ."

  ولی حالا مدتی هست که نگران کلاغ آخر قصه ای که چرا به خونه ش نرسید.همان سؤال و نگرانی ای که سالها پیش برای مامان پیش اومده بود.و من هم همان جوابی را میدهم که مرحوم بابابزرگ خیال دختر 5 ساله اش را با آن آرام کرد:"کلاغه تو راه خونشون بود ولی چون قصه ما زود تموم شد  هنوز به خونه ش نرسیده بود.بعد از قصه به خونه ش میرسه."

  اما مثل اینکه خیال تو هنوز آروم نگرفته.ضمن اینکه حاضر نیستی از این پایان قصه دست برداری.حتی بارها جمله رو عوض کردم که کلاغه به خونشون رسید.اما هر بار تذکر داده ای که نرسید.

و چشمهای تو بسیار آسمان دارد.

 

 فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

کاکل زری یا ناز پری
20 آبان 91 17:46
انگار همه بچه ها همین سوال رو می پرسند منم می پرسیدم اصلا چرا چنین جمله ای رو پایان قصه می گن؟؟؟
مامان سپنتا
21 آبان 91 11:31
ماهان جون نگران نباش...اگه کلاغه به خونه اش برسه اون وقت دیگه از قصه بعدی خبری نیست... چه عکس خوشگلی انداخته پسر گلمون...
مریم--------❤
21 آبان 91 20:14
به به خوشتیپ
مریم--------❤
21 آبان 91 20:14
رمز و گرفتین؟
مامان النا و الیکا
22 آبان 91 0:41
سلام،وبلاگ خیلی باحالی دارین،عکسهای قشنگی بود،خدا پسر خوش تیپتونو حفظ کنه انشاا...
محبوبه مامان الینا
22 آبان 91 8:29
اگه جواب سوالتو پیدا کردی به منم خبر بده ماهان جون رسیدن یا نرسیدن مساله این است؟!!!
zizigo0ol0
22 آبان 91 13:46
khoshbehaleton shahreton darya dare
مامان ثنا و ثمین
22 آبان 91 16:23
مریم--------❤
22 آبان 91 18:53
خصوصی
زهره مامان آریان
22 آبان 91 22:57
چه پسر ناز و باهوشی.ماشالله ذهن فعال و پویایی داره که همه چیز رو تجزیه و تحلیل می کنه.خدا حفظش کنه.
زهره مامان آریان
22 آبان 91 22:59
راستی من تا حالا نمیدونستم چرا کلاغه به خونشون نرسید.حالا یاد گرفتم.ممنون
مامان سيد محمد سپهر
23 آبان 91 10:23
پائيز اومد دوباره برگها شدن ستاره.....دلت نمي خواد تو هم بخوني پيشمون بيا
مامان سيد محمد سپهر
23 آبان 91 10:24
عزيزم قربون اون دل كوچيكت كه مثل محمد سپهر ما نگران جوجه كلاغ ها هستي.
مریم--------❤
23 آبان 91 13:27
من که میشه باربی بودم خانمی
مامان علی
24 آبان 91 8:00
سلام عزیزم صبح قشنگت بخیر . ما خوبیم به لطف مهربونیات.ببخش اینقدر نگرانت کردم .بعدا هم میام و برات توضیح میدم و هم سر فرصت پستای قشنگت رو می خونم. دوستون دارم
مادر کوثر
24 آبان 91 16:32
واقعا چرا کلاغه به خونش نرسید؟
فهیمه
25 آبان 91 0:23
ای جاااااااااان چه عکی خوشملی خاله اگه تونستی با مشکلاتت کنار بیای بیا مشکلات ما رو هم با این پرهام خان حل و فصل کن.... قربون دستت فقط لطفا" یه قلمو ای چیزی هم بیار که باید غلط غولوط های تصویری رو هم رفع و رجوع کنی
مامان ماهان
26 آبان 91 16:43
ای جونم چه عکس خوشگلیییییییییییییییییییییی
مامانی وروجک
2 آذر 91 20:14
چه جالب و پیچیده!بلاخره کلاغه رسید یا نرسید؟امیدوارم که کلاغ قصه های شما همیشه صحیح و سالم برسه به خونه ش.
مریم مامان امیررضا
4 آذر 91 12:27
راست میگه پسر عاقلمون خوب واقعا نگران کنندست یکی هی به خونش نرسه
مامان متین وکسرا
15 آذر 91 14:28
زنده باشی پسرم
مامان آناهل
15 دی 91 23:40