ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

(@▂@)

1391/1/14 15:08
نویسنده : مامان
2,528 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزترینم !بهترینم ! نازنینم!

  آقا ماهان شجاع !گل پسری مامان!دیگه به قول خودت "ماشالله خیلی بزرگ شدی.خیلی."هزار هزار ماشالله.

دیروز:

  از صبح که بیدار شدی و میدونستی میخوایم بریم بیرون میگفتی:" مامان دریا نریما بریم آیق سواری." توی تعطیلات تا حالا چندبار قایق سواری کردی ولی سیر نشدی.

 صبح سیزده رفتیم باغ حاجی.ظهر خونشون یه استراحت کردیم و حدود ساعت 4 با یه اکیپ 30 نفره رفتیم پلاژ شیرینو.تا قایقها رو دیدی سر از پا نمیشناختی.جهت چاخان کردن و اغفال من هم میذاشتی راحت ازت عکس بندازم.منم اولش قصد نداشتم سوار قایقت کنم ولی وقتی دیدم با شماره پرسنلی بابا مجانی میشه سوار شد نظرم عوض شد.(بی جنبه نیستما.هر که باشه تجدید نظر میکنه.)

  حدود 24 نفر بودیم که میخواستیم بریم قایق سواری و باید سوار سه قایق میشدیم.یه تعداد قایق پدالی هم اونجا بود،ازت خواستم با هم بریم سوار اونا بشیم قبول نکردی و گفتی:"نه من میخوام سرعت برم."مجبور شدیم سوار قایق موتوری بشیم.

  یکی از قایقها رو آقایون نشستن و من هر کاری کردم حاضر نشدی با من سوار قایق دوم بشی وتا جلیقه ت رو تنت کردم سریع پریدی تو اون قایق.گفتی:" میخوام برم پیش دای ممد."قایقها هم که سرویسی پول میگرفتن از شرکتها.معطل نکردند و به سرعت راه افتادند.خدا خیرشون بده.اینقدر بد رفتن و حرکات نمایشی نشون دادن که من تقریبا اشهدم رو خوندم.تمام مدت هم میچرخیدم تا بتونم قایق شما رو ببینم.آخر کار که رسیدیم ساحل،گیج شده بودم و گمتون کردم.که یه لحظه صدای جیغت رو شنیدم که داد زدی:"مامان".هیجان تو صدات موج میزد.منم داد زدم :ترسیدی مامان؟گفتی نه.بابایی هم که توی قایق سوم سوار بود،سریع دوید سمت تو و پیاده ت کرد.

  همین که اومدی پایین گفتی :"مامان آیق ما خیلی وحشی بود."و این جمله شد ورد زبون همه.آخه همه شاکی بودن از قایقرانها.بعدش هم یه نگاه به اون قایق پدالیها(قوها)کردی و گفتی:"مامان من اشتباه کردم.باید حرف تو رو گوش میدادم و سوار اینا میشدم."گفتم اشکال نداره منم خیلی ترسیدم.گفتی:"ولی من خیلی نترسیدم.فقط یه کوچولو ترسیدم."از دیروز تا حالا هر چی ازت میپرسیم بازم میخوای سوار قایق بشی میگی:"نه دیگه بسه."

امروز:

 برای ظهر میخواستم ماکارونی بپزم ولی ماکارونیمون تموم شده بود.بهت گفتم بیا بریم سوپری و برگردیم ولی تو میخواستی سی دی سام آتشنشان رو ببینی گفتی:"مامان اول اینو ببینیم بعد بریم خرید."ولی چون مغازه تعطیل میشد دو راه رو پیشنهاد دادم:یکی اینکه با هم بریم خرید و بعد سی دی رو نگاه کنیم و دوم اینکه تو تنها بمونی خونه سی دی ببینی و من برم مغازه.که تو پیشنهاد دوم رو قبول کردی.

  تا حالا این مدلی تنهات نذاشته بودم(که به شخصی نسپرمت).شمارمو روی حافظه تلفن گذاشتم و بهت گفتم کافیه گوشی رو برداری و دکمه آبی رنگ رو بزنی.بعدش هم باز ازت پرسیدم دیدم نظرت عوض نشده.سفارشهای لازم رو کردم و تو رو به خدا سپردم و با عجله رفتم خرید.هیچکدوم از همسایه ها هم نبودن که سفارشت رو بهشون بکنم.با عجله داشتم خرید میکردم ولی چون فکرم پیش تو بود جای وسایل رو توی سوپری قاطی کرده بودم.از شاگردش خواستم برام عدس بیاره.قربون خدا شاگرد تازه کار عدس و ماش و لپه رو از هم تشخیص نمیداد.آخر سر بیخیال شدم.رفتم سراغ یخچال بستنیها و یه دونه رو برات جایزه خریدم.

  سوپری از ما یه کم دوره ولی خدا رو شکر تا برگشتم یه ربع بیشتر طول نکشید.کلید همرام بود ولی زنگ زدم.تو هم با عجله و خوشحال دویدی در رو باز کردی.منم در رو دوباره بستم و یه دوره آموزشی فشرده گذاشتم.چندین بار در رو بستیم و باز کردیم تا گل پسری من حواسش باشه همینجوری در رو باز نکنه.بز زنگوله پا رو که یادته؟!

 داخل که اومدم با دیدن بستنی یه لبخند زدی و گفتی:"دیدی دیگه بزرگ شدم ماشالله.". بــــــــــــــــــله گل پسری من! صد هزار ماشالله.تو همیشه برای من بزرگی.قربون خدا برم که بزرگترین نعمتش رو به من بخشیده و خودش همیشه حافظ و نگهبانت بوده و هست.

  خدایا خیلی نوکرتم.بازم دست خودت میسپارمش.سفت بچسب بهش.هر کاری بگی میکنم فقط دستش رو یه وقت شل نگیریا.شل نمیگیری نه؟ 

و خداوند نگاهبانتان باد...

 

                

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (50)

مریم -----------♥
14 فروردین 91 15:27
انشاالله خوش گذشته باشه
بابای دوقلوها
14 فروردین 91 15:36
پس ماهان خان هم مثل دوقلوها عشق کشکی(کشتی) هستند. ایشالله که خوش گذشته. سال خوبی رو برات آرزو میکنم ماهان گلی
داي ممد
14 فروردین 91 15:39
داي يادش بخير وقتي گفتي قايقمون وحشي هست اقاي كه بغلت كرده بود بوست كرد واقعا قايق رانه انقدر بد ميرفت كه اخرش خودش نزديك بود بيفته توي اب


سلام دایی.میتونی عکسامو برای مامانم میل کنی؟اگه خواستی میل بزنی حجمشون رو کم کنی ممنون میشم.
ya30
14 فروردین 91 19:53
akhiiiiiiiiiii azizammmmmmmmmmmm aval az hame delam koli barakhodeton tangide bod dovomam hamishe be khoshgozaroni
مامان امیر علی
14 فروردین 91 23:03
سلام عزیزم و پسر گلم خوشحالم به شما کلی خوش گذشته .ایشاله همیشه شاد و سلامت باشید
مامان اميرحسين
14 فروردین 91 23:14
ستاره بختتان بالا سپیده صبحتان تابناک سایه عمرتان بلند ساز زندگیتان کوک سرزمین دلتان سبز سال جدید مبارک
خاله ندا
15 فروردین 91 8:22
ماشاالله هزار ماشالله خیلی بزرگ شدی عزیزم ، نه اصلا مردی شدی واسه خودت !!!! همیشه خوش باشی عزیزم
مامان حسني
15 فروردین 91 9:33
سلام وبوس فراوان براي ماهان خان كه ماشالله بزرگ شده افرين عزيزدلم فقط همين جوري هركي زنگ ميزنه فوري دررو بازنكني ها همون قضيه بز زنگوله پا
مامان هانیه سادات
15 فروردین 91 10:52
سلام. خوشحالم که عید بهتون خوش گذشته.انشاالله همیشه به شادی.
مادر کوثر و علی
15 فروردین 91 11:52
برای مرد کوچک
مامان زهره
15 فروردین 91 14:54
نازک دلم همیشه به خوبی و خوشی.سال خوبی داشته باشی
نسترن
15 فروردین 91 15:52
عزیز خاله
مامان امیرعلی
15 فروردین 91 17:29
آخی چه بانمک.
مامان آناهل
15 فروردین 91 20:49
ماهان جون ماشالله بزرگ شدی ها
عجب تجربه های جالبی، هم قایق سواری هم تنها موندن تو خونه
مامانی ماهان واقعا ماهان یه کوچولو ترسیده بوده . آخه اگه من بودم قبض روح شده بودم . هزار ماشالله به این پسر شجاع


ماهان عاشق قایق سواریه
مامان علی
15 فروردین 91 21:27
سلام عزیزم سال نو مبارک . ببخشید اگه با تاخیر اومدم خدمتتون. دلیلش رو توی وبم توضیح دادم ان شالله سر فرصت میام و همه مطالب قشنگت رو می خونم . الان اومدم فقط عرض ادبی کرده باشم .با آرزوی بهترینها برای شما و ماهان نازم در سال جدید


ایشالله هر چه زودتر مهمون پستهای شاد و خبرای خوبت باشیم.آمین.
مامان سانای
15 فروردین 91 22:46
همیشه خوش باشید
مامان سانای
16 فروردین 91 10:10
سلام یه سوال. مطالب را دوباره در بلاگفا می نویسید ویا از نی نی وبلاگ کپی می کنید .راستش من قبلا در بلاگفا برا سانای وبلاگ ایجاد کردم وبلد نیستم چطوری عکسها رو آپلود کنم در صورت امکان راهنماییم کنید.


سلام.همه رو کپی پیست میکنم.
مامان رها
16 فروردین 91 10:13
وای خاله قربونت برم حالا بگو واقعا فقط یه ذره ترسیدی یا خیلی عزیزم مواطب خودت باش
راستی دیگه خیلی مرد شدی که تنها خونه می مونی تا مامان برگرده ولی به این راحتی دررو باز نکن اول دستاشو ببین بعد صداشو بشنو اگه مامان بود در رو باز کن یه رمزم بزار که خودت و ملامن بدونی بعد که رمز رو گفت در رو باز کن


چه پیشنهاد خوبی.ممنون.
مدرسه ی مامان ها
16 فروردین 91 11:51
سلام مامان عزیز ماهان
سال نو شما هم مبارک باشه
ان شاالله که در کنار خانواده سال خــــــــوب و پر برکتی داشته باشید


ان شاءالله.
همین آرزو رو برای شما دارم.
مام پارسا
16 فروردین 91 12:29
سلام خانومی عیدتون مبارک. نوشته هات خیلی به دلم نشست.مخصوصاً اون پستی که درباره دخترات نوشتی اشکم رو در آورد.دوست دارم بازم بیام پیشت.خوشحال میشم شما هم به ما سر بزنی
مامانی درسا
16 فروردین 91 13:03
ایول به ماهانی شجاع عشق کشتی . مامانی اسم وبشو باید عوض کنی . یه دنیا نه دو دنیا بوس
مادر سامان
16 فروردین 91 13:20
سلام هزار ماشااله که گل پسر ما دیگه بزرگ شده. ولی بازم یکم خطر ناکه که تنها باشه . البته بعضی از مواقع چاره ای نیست. در هر صورت منم منتظر تعطیلات تابستان هستم.
سمیه : مامان مسیح مقدس
16 فروردین 91 14:31
سال نو مبارک خاله جون... امیدوارم تعطیلات به شما و مامان و بابا خیلی خیلی خوش گذشته باشه ... و البته بقیه سال رو هم همینطور گل لبخند رو لباتون باشه... ما آپیم با 4 پست جدید مربوط به تعطیلات نوروز... خوشحال میشیم بیایین پیشمون...
ya30
16 فروردین 91 14:47
are dg
مامان ماهان
16 فروردین 91 17:28
به به ماهان جون دیگه بزرگ شده آفرین به پسر شجاع مامانی مطمئن باش خدا دستشو شل نمیگیره خوشحالم که بهتون خوش گذشته
مامانی فری
16 فروردین 91 22:42
عزیزم اپ کردم بیا پیشم
مامان علي خوشتيپ
17 فروردین 91 0:37
براي ماهان شجاع و خوشگلم خدا حفظش كنه براتون
سمانه مامان پارسا جون
17 فروردین 91 1:51
واقعا آفرین به این هم شجاعت گل پسر معلومه لوس بار نیومده و مامان خیلی موفقی داره که خودش هم ماشاا... اینقدر باهوشه خدا خودش نگهدارت هست همیشه عزیزم
مامان متین وکسرا
17 فروردین 91 2:09
تبریک سال نو مرا با آرزوی بهترینها برای شما و ماهان عزیز پذیرا باشید
مامان نسترن
17 فروردین 91 8:56
سلام . سال جدید مبارک. امیدوارم روزای قشنگ بهاری , کنار مامان وبابا داشته باشی ماهان کوچولوی نازم.
مامان حسین
17 فروردین 91 13:51
سلام سلام خوبین انشالله سال خوبی پیش رو داشته باشید افرین به ماهان شجاع
مامان پریسا
17 فروردین 91 15:14
با وجود مامان به این خوبی معلومه پسر گلش چی از اب درمیاد. افرین ماهان عزیزم
آرتین خان
17 فروردین 91 15:33
سلام عزیزم
سال نو مبارک
آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری
آغاز روزهایی باشد که آرزو داری



سلام خانمی منظورتون نوروز 92 هس؟؟؟اگه اینجوریه چشمی بر هم نزده یک سال دیگر نیز گذشت

سالی پر از توام و سرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم!!!!
مامان سهند
17 فروردین 91 19:46
سلام عزیزم امیدوارم همیشه شاد باشید و خندون و غم مهمون خونه قشنگتون نشه، از ابراز همدردیتون ممنونم. عاجزانه از خدا میخوام امسال رو از بهترین سالهای عمرتون قرار بده و رسیدن به آرزوهاتون برام آرزوست.
مامان حنا
17 فروردین 91 23:28
سلام عزیزم
سیزده تون بدر دشمناتون دربدر
خوشحالم که بهتون خوش گذشته البته یه ذره هم ترس چاشنیش شده بود
خدا بچه هامون رو حفظ کنه


آمین.
مامان آرمان
18 فروردین 91 10:31
سلام سال نو مبارک باشه.. ایشاءا......سال خیلی خوبی داشته باشید و ماهان عزیز هم شاد و سلامت این سال را بگذرونه البته با کسب موفقیت ها مثل همیشه.. قایق سواری اون هم با اون وضیت یک دل بزرگ میخواد که اگه من بودم اصلا نه خودم سوار میشدم نه آرمان را سوار میکردم.... آفرین به ماهان پسر شجاع که سوار شده و یک کم هم ترسیده نه زیاد
مامان آرمان
18 فروردین 91 10:38
راستی قالب جدید مبارک خیلی قشنگه
مامان نیایش
18 فروردین 91 13:52
سلام به مامانی و گل پسر نازش الهی همیشه خوش باشید و لباتون خندون دوستتون داریم دوستای خوبمون
آذر(مامان كيارش)
18 فروردین 91 17:17
سلام دوست عزيزومهربونم .هميشه با خوندن مطالبت لذت مي برم و وبلاگت رو دوست دارم به خاطر وجود مهربونت .اميدوارم سال خوبي داشته باشي وامسال از همه سالها برات بهتر باشه.
آفرين به ماهان كه تنها خونه مونده .ماشاله ديگه بزرگ شده.


سلام دوست عزیز.ممنونم.شما لطف دارین.
مامان ماهان نفسی
19 فروردین 91 1:25
سلام عزیز خاله قربونت برم که روز به روز کارهای جدید یاد میگیری ماشالله بزرگ شدی که مامانی تورو تنها میزاره میره بیرون پس تو هم خوب مواظب خودت باش
مريم مامان ماهان
19 فروردین 91 7:42
مامان رضا جونی
19 فروردین 91 11:08
سلام عزیزم عیدت مبارک جمله آخریت اشک رو توی چشمام آورد از بس خدا پشت و پناه خودمونو کوچولوهامونه از بس مدیونشیم و عین خیالمون نیست
مامان ریحانا
19 فروردین 91 16:59
سلام خوبید خوشید عید بهتون خوش گذشت ایشالا ساله خوبی رو شروع کرده باشید قالبتون هم مبارک چقدر نگرانی ما مامانا شبیه به همه
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
19 فروردین 91 19:20
دیگه ملد شدی دادا آفلین
مامان علی
19 فروردین 91 21:40
ای من به فدای تو که بزرگ شدی مرد شدی ماهان. من هم اون "آیق وحشی" رو نمی بخشم که ماهانم رو ترسونده. خدا حفظت کنه برای مامان و بابای خوبت گلم


مامانی وروجک
19 فروردین 91 23:11
مامان زهره
22 فروردین 91 12:27
عکس ها همشون قشنگ و گیرا بودن.امیدوارم ماهان همیشه خوب و خوش باشه
رژیار
23 فروردین 91 9:41
سلام مامان و ماهان عزیز. سال نو مبارکتون باشه . دلم کلی براتون تنگ شده . شاد باشین. عکس اون دو تا انگشت رو نقشه خیلی عالی بود. از اونایی که معلومه نگاه ِ کدوم عزیز پشت دوربین بوده!


سلام رژیار عزیزم.قدم رنجه فرمودین .قدمتون روی چشمهای من.عیدتون مبارک.خیلی خوشحال شدم خیلییییییییییییی.لطفتون همیشه شامل حال ما بوده.سلام محمدرضا رو هم گرم برسونیدو عیدشون رو تبریک بگین.
مامان امیر علی
26 فروردین 91 12:50
این عکستو خیلی دوست دارم قربون آخه نازی
ماجون
2 اسفند 92 20:46
به ما هم سر بزنhttp://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/25.gif