طلوع سال نو
سلام زیباترین شکوفه بهار !
بالاخره سال 90 هم تموم شد و یک پیراهن پاره دیگه به افتخاراتمون اضافه شد.سال خوبی بود.خدا رو شکر.خدا کنه سال 91 هم سال خوبی برامون باشه.شروعش که خوب بود.تونستیم برای اولین بار تو رو به مسافرت ببریم.(شرمندتم مامانی که اینقدر دیر شد.)
چند روز قبل از سال تحویل رفتیم نصف جهان. اولین مسافرتت بود و چقدر تجربه جدید داشت برای تو. همه چیز عالی بود و به هر سه مون حسابی خوش گذشت.لحظه تحویل سال هم کنار زاینده رود حس خوبی داشت. عیدی مورد علاقه هم که حاضر بود.
چه خوش گذشت دیدارها و چه بیشتر خوش گذشت بازدیدها.(کاش همیشه مهمون داشته باشیم.)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
باید نوشت :پارسال که وبلاگ رو راه انداختم اولش خیلی خوشحال بودم.یه سرگرمی جالب برام بود.وسطاش عصبانی بودم فکر میکردم شاید وقتهای مخصوص تو رو خراب میکنم(هر چند که وقتی خواب بودی سر میزدم اما باز عذاب وجدان داشتم و به خودم میگفتم من باید الان استراحت میکردم تا بعدا برای تو سر حال باشم.)به آخرهای سال که رسیدم از ته دل خوشحال بودم.نه برای سرگرمی و نه برای اینکه زمان رو مدیریت میکردم.برای دوستای عزیزی که به اندازه یک عمر ازشون محبت یاد گرفتم.
مهم نیست که ـ به قول عزیزی ـ اینجا همه لباس پلو خوری به تن داشته باشند.مهم اینه که اینجا حرفا قشنگه.اینجا همه سعی دارن خوب باشن و خوبی رو یاد بدن.دنیایی که توش بدی خیلی خیلی کمه حتی اگه مجازی هم باشه شیرینه.مث شیرینی خیالات کودکانه.
اغراق نمیکنم اگه بگم احساس مادرانه ام هم سال گذشته خیلی تغییر کرد.وقتی میبینم اینجا یه عالمه مامان مهربون برای فرزندم پیدا میشه که بی هیچ چشم داشتی راهنماییم میکنند،خواه ناخواه همین حس در خودم هم بوجود میاد.
حتما حتما باید نوشت :دوست عزیزم ـ که اسمت رو هم نمیدونم ـ نمیدونم چطور ازت تشکر کنم .با تمام قدرت تکانم دادی وقتی نوشته بودی:
" اگه هركدوم ازما يه كناري بشينيم وبگيم ازدست مون كاري برنمياد هيچ كاري انجام نميشه باكمك هم مي تونيم كشورمون را آباد كنيم."
کشور که سهل است چه دلهایی که آباد کردی با عیدی قابل توجهی که برای دخترانم به حسابم واریز کردی.توان پاسخ محبتهایت را که ندارم.دعای شیرینی از ته دل برایت کردم.مدیونند دوستانی که آمین نگویند.
پ.ن1 :عکسها که فراوونند (یه مموری 4 گیگ)از خونه تکونی و رنگ کردن هنرمندانه تخم مرغها با دستای کوچولوت ،از سبزه ای که با عشق کاشتی وقد کشیدن،از سفره هفت سین پیش از موعد،از هفت سینهای خوشکل ورودی شهرها،از دیدنیهای چشمگیر اصفهان،از جاهایی که فقط به خاطر تو رفتیم مث قایق و پارک و تله پایین(تله کابین)، از دید و بازدیدها،از خلیج بسیار زیبای فارس،از خلیج دیدنی و بکر نای بند،از رقصیدن و رقصوندن،از عیدیها و از ...(اینا که داره بیشتر از 4 گیگ میشه)فعلا این یکی رو علی الحساب داشته باش بقیه رو اگه فرصت شد به چشم.اگه هم نه که برات نگه داشتم هر وقت دلت کشید ببین.(آخه ادامه مطلب رو لازم داشتم که نتونستم عکس بذارم.)
پ.ن2 :اینقدر با عجله حرف زدم که یادم رفت عید رو تبریک بگم.عید همتون مبارک.امیدوارم سال خیلی خوبی پیش رو داشته باشین.ایشالله در اولین فرصت به همه عزیزانی که لطف داشتن سر میزنم و سعی میکنم پاسخ محبتهاشون رو بدم.هر چند خیلی دیر شده ولی لطف کنید و فعلا ادامه مطلب رو علی الحساب داشته باشین.(چقدر علی الحساب و بدهکاری...!!!)
سلام زیباترین شکوفه بهار !
بالاخره سال 90 هم تموم شد و یک پیراهن پاره دیگه به افتخاراتمون اضافه شد.سال خوبی بود.خدا رو شکر.خدا کنه سال 91 هم سال خوبی برامون باشه.شروعش که خوب بود.تونستیم برای اولین بار تو رو به مسافرت ببریم.(شرمندتم مامانی که اینقدر دیر شد.)
چند روز قبل از سال تحویل رفتیم نصف جهان. اولین مسافرتت بود و چقدر تجربه جدید داشت برای تو. همه چیز عالی بود و به هر سه مون حسابی خوش گذشت.لحظه تحویل سال هم کنار زاینده رود حس خوبی داشت. عیدی مورد علاقه هم که حاضر بود.
چه خوش گذشت دیدارها و چه بیشتر خوش گذشت بازدیدها.(کاش همیشه مهمون داشته باشیم.)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
باید نوشت :پارسال که وبلاگ رو راه انداختم اولش خیلی خوشحال بودم.یه سرگرمی جالب برام بود.وسطاش عصبانی بودم فکر میکردم شاید وقتهای مخصوص تو رو خراب میکنم(هر چند که وقتی خواب بودی سر میزدم اما باز عذاب وجدان داشتم و به خودم میگفتم من باید الان استراحت میکردم تا بعدا برای تو سر حال باشم.)به آخرهای سال که رسیدم از ته دل خوشحال بودم.نه برای سرگرمی و نه برای اینکه زمان رو مدیریت میکردم.برای دوستای عزیزی که به اندازه یک عمر ازشون محبت یاد گرفتم.
مهم نیست که ـ به قول عزیزی ـ اینجا همه لباس پلو خوری به تن داشته باشند.مهم اینه که اینجا حرفا قشنگه.اینجا همه سعی دارن خوب باشن و خوبی رو یاد بدن.دنیایی که توش بدی خیلی خیلی کمه حتی اگه مجازی هم باشه شیرینه.مث شیرینی خیالات کودکانه.
اغراق نمیکنم اگه بگم احساس مادرانه ام هم سال گذشته خیلی تغییر کرد.وقتی میبینی اینجا یه عالمه مامان مهربون برای فرزندت پیدا میشه که بی هیچ چشم داشتی راهنماییت میکنند،خواه ناخواه همین حس در خودت هم بوجود میاد.
حتما حتما باید نوشت :دوست عزیزم ـ که اسمت رو هم نمیدونم ـ نمیدونم چطور ازت تشکر کنم .با تمام قدرت تکانم دادی وقتی نوشته بودی:
" اگه هركدوم ازما يه كناري بشينيم وبگيم ازدست مون كاري برنمي اد هيچ كاري انجام نميشه باكمك هم مي تونيم كشورمون را اباد كنيم."
کشور که سهل است چه دلهایی که آباد کردی با عیدی قابل توجهی که برای دخترانم به حسابم واریز کردی.توان پاسخ محبتهایت را که ندارم.دعای شیرینی از ته دل برایت کردم.مدیونند دوستانی که آمین نگویند.
پ.ن1 :عکسها که فراوونند (یه مموری 4 گیگ)از خونه تکونی و رنگ کردن هنرمندانه تخم مرغها با دستای کوچولوت ،از سبزه ای که با عشق کاشتی وقد کشیدن،از سفره هفت سین پیش از موعد،از هفت سینهای خوشکل ورودی شهرها،از دیدنیهای چشمگیر اصفهان،از جاهایی که فقط به خاطر تو رفتیم مث قایق و پارک و تله پایین(تله کابین)، از دید و بازدیدها،از خلیج بسیار زیبای فارس،از خلیج دیدنی و بکر نای بند،از رقصیدن و رقصوندن،از عیدیها و از ...(اینا که داره بیشتر از 4 گیگ میشه)فعلا این یکی رو علی الحساب داشته باش بقیه رو اگه فرصت شد به چشم.اگه هم نه که برات نگه داشتم هر وقت دلت کشید ببین.(آخه ادامه مطلب رو لازم داشتم که نتونستم عکس بذارم.)
پ.ن2 :اینقدر حرف زدم که یادم رفت عید رو تبریک بگم.عید همتون مبارک.امیدوارم سال خیلی خوبی پیش رو داشته باشین.ایشالله در اولین فرصت به همه عزیزانی که لطف داشتن سر میزنم و سعی میکنم پاسخ محبتهاشون رو بدم.هر چند خیلی دیر شده ولی لطف کنید و فعلا ادامه مطلب رو علی الحساب داشته باشین.(چقدر علی الحساب و بدهکاری...!!!)
ادامه مطلب
خدایا باور افسردگان را , چون بهاران , زندگانی ده
و روح خستگان را هم , خروشی جاودانی ده
کویر قلب تنهایان , به مهری آبیاری کن
به کوی بی کسان, یک مهربانی , آشنایی را , تو راهی کن
هر آن کس را که با هجر عزیزی امتحان کردی
به یاد خاطراتش , عاشقانه زندگی کردن , تلافی کن
بکوبان با سر انگشتان مهری , کوبه ی در های غربت را
بسوزان ریشه های سرد نفرت را
حبیبا , سال نو را , سال نور و عاشقی فرما
بزرگا , زندگی کردن , نشانم ده
و راه و رسم دل دادن , ستاندن , پیش پایم نه
به کامم لذت با هم نشستن , مهر ورزیدن عنایت کن
فهیم ارزش هر لحظه ام گردان
بدانم خنده در آیینه , بس زیباست
بفهمم بغض در آدینه , دست ماست
بخوانم با قناری ها , خدا اینجاست
بجویم من خدایم , چون که حق زیباست
عزیزا هفت سین عیدمان را
سایه سار سبز سیمای سحرخیزان سرو اندیش ساعی , مرحمت فرما
خدایا باور تغییر را
این کیمیا درس بهاران راه
در اعماق قلوبت یخ زده ؛ گرم و شکوفا کن
تو خار هر کدورت را
به گلبرگ گذشتی , بی اثر گردان
چکاوک را تو یاری کن
به آوازی , دل همسایه مان را , شاد گرداند
شقایق را
که دشت لخت و عریان , شعله پوشاند
به خوشبختی , نشان کوچه ی بن بست ما را ده
نشان مردم این شهر را , یاد بهار آور
خدایا , در طلوع سال نو
آغاز راه سبز فردا ها
تو قلب هر مسافر را , به نور معرفت
آگه به رمز و راز زیبای سفر فرما
بفهمان زندگی بی عشق , نا زیباست
که قدر لحظه ها
در لحظه , نا پیداست
کیوان شاهبداغی