پاییز و ماهان! از هردوتون معذرت میخوام.
گل پسر مامانی!یه وقتا مامان عاشق فصل پاییز بود و از دیدن این همه رنگ و نقش دیگه رو زمین راه نمیرفت تو آسمونا سیر میکرد.ولی حالا چند سالیه که با اومدن فصل پاییز دیگه اونقدرا خوشحال نمیشه.آخه باز دوباره مجبوره تو رو بذاره و بره سرکار.
نمیدونی چه عذاب وجدانی دارم.همیشه فکر میکنم وقتی بزرگ بشی چه حسی داری از اینکه مامانت شاغل بوده؟خوشحالی و مفتخر یا ناراحت و معترض؟آخه هر دو مدلش رو دیدم.
امیدوارم منو درک کنی.نمیدونی وقتی ازت دورم و بهت فکر میکنم قلبم میخواد از سینه بزنه بیرون پر بکشه و بیاد پیش تو.برای منم خیلی سخته مث تو.
هم از تو معذرت میخوام و هم از پاییز.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی