ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

ممنونم.غافلگیر شدم.

1390/7/12 7:45
نویسنده : مامان
2,289 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام گل پسرم.

واقعیتش مامان جون این چند روز خیلی اتفاقها افتاد که اگر بخوام بنویسم همه وب میشه انرژی منفی.

من هم بی خیال نوشتن خاطرات پنج شنبه و شنبه و یکشنبه میشم.هر چند که هر روزش یه عالمه حرف داره.مخصوصا پنج شنبه که بدترین بود.www.smilehaa.org

ولی بریم سراغ اتفاقات خوب.

بعدازظهر پنجشنبه علاوه بر اون همه فشاری که به هردومون واردشدwww.smilehaa.orgبرق خونمون از ساعت ٢ بعد از ظهر تا ٩ شب قطع بود.تقریبا سه چهارم شهرک برق نداشتند و مشکل اساسی پیش اومده بود.اما پارک روبروی خونه برق داشت.من هم برای اینکه یه کم حال و هواتو عوض کنم و از اون دمقی درت بیارم (مخصوصا که بابایی هم رفته بود شیراز)بردمت پارک صنعت.

وای خدا جون چقدر شلوغ بود.همه به خاطر تاریکی زده بودن بیرون.خدا رو شکر خیلی خوب بود و خوش گذشت.اینقدر که اغلب اونایی که پارک بودن دلشون میخواست هفته ای چند شب برق بره.از همه مهمتر اینکه وسط اون شلوغی یکی از دوستای وبلاگی رو دیدیم.اینقدر هیجان زده و خوشحال شدم که حد نداشت.مامان بارمان و برسام با گل پسرای خوشمزه ش.تو هم با بارمان دوست شدی.www.smilehaa.org

                        Orkut - Dividers

ولی اصلش من این پست رو بخاطر اتفاقات دیروز نوشتم:

بعد از چند روز دردسر مامانی و تق و لق سرکار رفتنش، دیروز باباجون مرخصی گرفت و قرار شد شما با هم برین مهد.اول صبح که با بابایی میرفتین مهد بهت میگه ماهان بیا مامان رو غافلگیر کنیم و امروز ناهار بپزیم.تو هم خوشحال میگی باشه تخم مرغ رو باید اینجوری بشکنی(اداشو برای بابایی در آورده بودی).بابایی میگه گوشتها رو چکار کنیم میگی من دستم گوشتی میشه.نمیتونم.

بعدهم که رسیده بودین مهد فقط بغض کرده بودی ولی گریه نکرده بودیwww.smilehaa.org

بابایی هم بر میگرده خونه و شروع میکنه به هنرنمایی.(از مامان نپرس که باباجون چندبار زنگ زد و پیام فرستاد و ......)

حدود ساعت یازده هم میاد مهد دنبالت.www.smilehaa.org

ظهر که من اومدم تا در زدم بدو اومدی سلام کردی و از تفنگ دوستت برام گفتی و بعدش هم منو بردی تو آشپزخونه و با خوشحالی گفتی باباجون غذا پخته.من هم یه عالمه از خودم تعجب و خوشحالی در آوردم و وسایل ناهار رو آماده کردم.

همین که غذا رو کشیدم تو ظرف،واقعا غافلگیر شدم.www.smilehaa.org

عالی بود.هم پلو و هم خورش.مخصوصا ته دیگها(به قول تو "ته دیگ چیپسی").طعمش رو هم که دیگه نگو.خودت خوردی میدونی.خیلی خوشمزه شده بود.میدونی چرا؟باباجون یه عالمه چاشنی عشق اضافه ش کرده بود.www.smilehaa.org

 

بهترین بابای عالم  و بهترین پسر دنیا! خیلی  دوستتون دارم.شما رو که دارم غمی ندارم.

        دسته گل شما ماهان و بابا

 

 

       www.smilehaa.orgwww.smilehaa.orgwww.smilehaa.orgwww.smilehaa.org www.smilehaa.org

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (58)

مامان حسین
12 مهر 90 9:22
سلام عزیزم خانومی ببخشید که من اون حرفو زدم . برنامه هفتگی حسین که 4 ساله را داده بودن به خودشون تا بیارن خونه.یعنی جایی برنامه ها را نزدن که من عکس بگیرم.حالا اگه شد حتما اینکارو میکنم. ایشاله که همیشه در کنار هم شاد باشید.
مامان پارسا
12 مهر 90 9:48
سلام واقعاًدست بابایی درد نکنه،عکسش که خیلی خوشمزه شددددددددده نوووووووووش جونتون
مامان آريا
12 مهر 90 10:52
عزيزم هميشه مسايل حاشيه اي هست كه آدم و ناراحت كنه كمتر بهشون فكر كن واي چه پسريه اين ماهان جون كه مهد رفته گريه نكرده دست بابايي هنرمندهم درد نكنه واقعا" شاهكار كرده من كه عكسشو ديدم اشتهام باز شدنوش جانتون غذابا چاشنيه عشق معركست بوس براي ماهان خوشگل خودم
مامان امیر علی
12 مهر 90 12:09
سلام .بر خاله جون و پسر گل .ایشاله بلاها و نگرانی ها همیشه از خانه های این فرشته های گل دور بمونه و شادی و رضایت مهمان خانه هایتان بشود . افرین به این پدر و پسر که این همه کمک مامان جون هستند .نوش جان
مامان امیر علی
12 مهر 90 12:13
وقتی از تجربه های شما در مورد مهد کودکها شنیدم و در وبلاگهای دیگه هم مشابه زیاد خوندم اصلا پشیمون مهد شدم .کاش فقط بشه کلاسهای خوب گذاشت نه مهد .خودم هم نمی دونم هنوز چه بکنم .
مادر کوثر
12 مهر 90 15:13
سلام عزیزم خوبی؟ وبلاگت رو خیلی دوست دارم و همیشه میام سر میزنم اگه کوثر جون بذاره نظر هم حتما میدم به ما هم سر بزن خوشحال میشم نظر خوشگلتو بخونم.
نی نی توپولی
12 مهر 90 15:55
دست بابایی درد نکنه واقعا آدم با اون خستگیش غافلگیر میشه و خستگیش در میره ...
مامان پریا
12 مهر 90 15:59
سلام خواهر گلم انشاءالله که هیچ وقت نه ناراحتی باشه تو زندگیت و نه فشار و نه مشکلات دست پخت بابای آقا ماهان رو هم که نچشیدیم ولی از ظاهرش معلومه خلی خوشمزه ست نوش جان ماهان عزیزمو ببوس
مامان مهدیار
12 مهر 90 16:32
سلام مامانی لطفا ماهان جیگر رو از طرف من 1 عالمه ببوس خیلی آقاهه
الهام مامان رامیلا
12 مهر 90 17:24
وای عکسش که خیلی خوشمزه اس دلم ضعف رفت مامانی انشالله همیشه باهم خوش باشید و ناراحتی ها رو فراموش کنید
مامان ریحانا
12 مهر 90 19:16
وای چه چه پسر خوبی په بابای خوبی دستشون درد نکنه از عکسش معلومه که خیلی خوشمزه بوده نوش جونتون
نانی
12 مهر 90 21:37
ماشااله به این پدر و پسر . خدا شما رو برای همدیگه حفظ کنه
مامان آترینا
12 مهر 90 22:39
وای چه غذای خوشمزه ای دستتون درد نکنه ماهان جونم خیلی قشنگ حرف میزنی من هم لجظه شماری میکنم آترینا بزرگ بشه اینجوری باهام حرف بزنه
سمیه :مامان مسیح مقدس
13 مهر 90 1:20
سلام عزیزم... ممنونم که به ما سرزدین...و بابت تعریف و تمجیدتون هم متشکر .... در ضمن از ظاهر ناهار بابایی که معلومه خیلی عالیه... مزشو هم که شما تایید کردین... دست بابای مهربون درد نکنه
مامان امیر علی
13 مهر 90 7:14
خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه این همه تحربه خوبت را برام نوشتی .ایشاله پسرت داماد بشه .من دیگه پشیمون شدم بزارم مهد مخصوصا می گی خلاقیت از بین میره اصلا نمی دونستم .خودم باهاش کار میکنم و به کلاس زبان و یک ورزشی و یک موسیقی هر کدام به سنش و استعدادش می زارم به نظر شما خوبه ؟


عالیه.
مامان آناهل
13 مهر 90 9:25
وای معده ام داره اسید میپاشه. اشتهام باز باز شد
مهرانه مامان مهرسا
13 مهر 90 9:47
سلام خانوم معلم ايشالا هرچي زودتر پرستار ماهان جون مياد و نگزانيتون هم برطرف ميشه
محمد گیان
13 مهر 90 10:22
سلام خاله ممنون که همیشه به ما سر میزنی ماهان گلت چطوره خوبه به به باور کن گشنه ام شد
خاله ندا
13 مهر 90 11:32
ای جان ... فدای این پسر مهربون که مامانش رو غافلگیر میکنه بشم من وای من که دلم ضعف رفت بابایی دستت درد نکنه , منم از این غذا های خوشمزه میخوام
مامان آرمان
13 مهر 90 16:23
خیللللللللللللللی خیلللللللللللللللللی آفرین به این پدر و پسر خوش ذوق و خلاق و هنرمند که هم با ذوق و سلیقه غذای خوشمزه درست کردن و هم خلاق بودن و این کار را خود جوش انجام دادن و .................. دستشون درد نکنه................
سيد اميرعباس بابا
13 مهر 90 18:24
سلام دوست جونم... خوبي؟؟؟ عيدت مبارك باشه... با قسمت هفتم خاطراتم منتظر حضورت هستم... بهم سر بزن... مواظب خودت باش زمستون اومده سرمانخوري دوست كوچيكت سيد اميرعباس
عمو عدالت
13 مهر 90 22:21
سلام عمو چند روز کلاسام شلوغ بود و خسته کننده اصلا تو اینترنت نیومده بودم.دلم براتون تنگ شده بود.در پناه خدا شاد باشید .دوستتون دارم بایسه تا به توان 7
مامانی طاها
14 مهر 90 2:08
باریکلا به این بابای هنرمند با این غذای خوشمزه آخه از عکسش پیداست که چقدر خوشمزه بود نوش جونتون
مامان كيارش
14 مهر 90 12:13
اميدوارم هيچ چيز دل مهربونتو ناراحت نكنه. نوش جون هميشه به غافلگيري
مادر کوثر
14 مهر 90 13:44
چقدر دوست داشتنی است روزهای آمدنت! کاش می‏توانستم هر سال، روز تولدت را در حرم نفس بکشم! شب تولد تو که می ‏شود، حرمت از آسمان پر ستاره نیز پرستاره ‏تر می ‏شود. چقدر آدم اینجاست که در هفت آسمان، غیر از تو ستاره‏ ای ندارد. تو امشب به دنیا آمدی تا ستاره ی همه بی‏ ستاره ‏ها باشی..میلاد هشتمین خورشید پیشاپیش مبارک
مامان ماهان
14 مهر 90 14:34
آفرین به بابای ماهانی که غذای خوشمزه ای درست کرده نوووووووووووووووووووش جونتون
مامان حسنی
14 مهر 90 14:54
سلام الهی خدا خانواده خوبتون را حفظکنه ودرکنارهم خوش وخرم باشین وگرفتاریها هم رفع شده باشه
سعيدي
14 مهر 90 15:31
خدا حفظش كنه و مايه چشم روشني و عزت و افتخار و سربلندي وتاج افتخارت باشه ، گلي تربيت كني كه جامعه با او و بنام تو افتخار كند . اسپند يادتون نره .موفق باشيد
مامان ماهان
14 مهر 90 17:05
سلام دوست جونم من از سایت framing studio استفاده کردم
مامان پریا
14 مهر 90 22:06
دوست داریم ماهان جووووووووووووووووووون
مامان آنیسا
15 مهر 90 3:46
همنفس وهمصدای تمام لحظه ها زیبا ترین عشق وفرشته کوچک آسمانی کودکم . ای پاک ترین خلق خدا . روزت مبارک
مامان پریا
15 مهر 90 11:55
__________*___*__*________**:::::::* ______________*__*_______**:::::::::* _______________*__*_____**::::::::::* ________________*__*___*::::::::::::* _________________*_*__*:::::::::::::* _____**********____##*:::::::::::* ___**:::::::::::::::::: ^^*:::***:::* __**:::::::::::::::::::^^^**::::::::::::* ___**:::::::::::::::::::::^^ ^*::::::::::::* _____**::::::::::*:::::*^^*::::::::::* __________****::::::::::::^********* ____________**::::::::::* ___________**:::::::* _______.o? ? .****** ……O ? * *.° ? ...° ....O .......°o O ° O .................° .............. ° ............. O .............o....o°o .................O....° مادر یعنی=عشق مادر یعنی=زندگی مادر یعنی=تلاطم امواج خروشان زندگی مادر یعنی=نوازش مادر یعنی=شمع مادر یعنی=سکوت مادر یعنی=پروانه مادر یعنی=...
مامان آترینا
15 مهر 90 19:28
عزیزم روزت مبارک
یک عدد مامان
16 مهر 90 11:13
روز کودک به آقا ماهان مبارک باشه یه جشن کوچولو گرفتیم تشریف بیارین
مامان وانیا
16 مهر 90 14:15
خوش بحال شما... وقتی دو تا آقای مهربون اینقدر به یادتونن دیگه غم و غصه چیه ؟
مامان پریا
16 مهر 90 15:04
زآستان رضا سرخط امان دارم رخ نیاز بر این پاک آستان دارم اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت گل همیشه جای، در این طرفه بوستان دارم ز تیر حادثه مرغی شکسته بال و پرم درین چمن به صد امید آشیان دارم ولادت هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، آقا امام رضا عليه اسلام مبارکباد
مامان آريا
16 مهر 90 15:07
عزيز دل خاله روز كودكو به تو خوشگلم تبريك مي گم
محمد گیان
16 مهر 90 15:26
سلام ماهان جون روز کودک رو بهت تبریک میگم
مامان علی خوشتیپ
16 مهر 90 15:32
وااااااااای از عکسش دلم ضعف کرد .خوش به حالتون اونجا بودید و از این غذا خوردید دست بابای قدرشناس و ماهان مهربون و کد آقا درد نکنه
الهام مامان رامیلا
16 مهر 90 16:01
ماهان جونی روزت مبارک مامانی چرا برای پست بالا نظر نذاشتی که بنویسیم
مامان معین
16 مهر 90 16:12
سلام عزیزم , می خواستم این نظر رو تو پست جدیدت بزارم ولی نظرخواهی اش خاموش بود می خواستم بگم روزت مبارک انشاا... همیشه زیر سایه پدر و مادرت سربلند و پیروز باشی تازه عیدت هم مبارک . دوستت دارم
مامان آرمان
16 مهر 90 16:35
از چشم آهوان حرم می توان شنید این دشتها به شوق شكار نگاه توست بالای كاشی حرم تو نوشته است هرجا دلی شكست همان بارگاه توست با این كه سال هاست سوی طوس رفته ای اما هنوز چشم مدینه به راه توست میلاد اما رضا (ع) و همچنین روز جهانی کودک را هم به ماهان جون و هم شما تبریک میگیم.
مامان پریسا
16 مهر 90 17:24
سلام به ماهان و مامان گلش . عزیزم روز کودک و تولد امام رضا رو به شما تبریک میگم. راستی خوش به حال ماهان با این مامان و بابای هنرمند.
مامان ال آی
16 مهر 90 17:30
روزت مبارک فزشته ی آسمونی
monib
16 مهر 90 17:54
ولادت امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) مبارك باد
مامان ارشیا
16 مهر 90 18:43
عزیزم روز کودک مبارک
خاله ندا
16 مهر 90 19:09
روزت مبارک فزشته مهربون
زهره مامان هلیا
16 مهر 90 21:49
روزت مبارک آقا ماهان گل
سمیه :مامان مسیح مقدس
17 مهر 90 3:36
¸.•)´ (.•´ *´¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•` *(`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´) ¦¦¦¦¦ عزیز خاله...روزت مبارک گلم ¦¦¦¦¦ .:"(¸.•´ (¸.•` (¸.•'´(¸.•'´ `'•.¸)`' •.¸) ¸.•´•.¸)`' •.¸) ( `•.¸ `•.¸ ) ¸.•)´ (.•´ ما آپیم با عکسهای جدید مسیح بیا پیشمون عزیزم
مامان نسترن
17 مهر 90 10:11
نینی آسمونی گل روزت مبارک
مامان پریا
17 مهر 90 18:27
جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز است، جنگل شب تا سحر تن شسته در باران، خيال انگيز ! ما، به قدر جام چشمان خود، از افسون اين خمخانه سر مستيم در من اين احساس : مهر مي ورزيم، پس هستيم ! ****
مامان علي خوشتيپ
17 مهر 90 21:20
با نام رضا به سينه ها گل بزنيد با اشك به بارگاه او پل بزنيد فرمود كه هر زمان گرفتار شديد بر دامن ما دست توسل بزنيد ميلاد امام رضا مبارك
مريم مامان ماهان
18 مهر 90 10:08
ووووااااي چه غذاي خوش اب و رنگي حتماً خيلي خوشمزه هم بوده باريكلا به ماهان جون و باباي مهربونش
نبات کوچولو
18 مهر 90 11:21
سلام عیدتون مبارک غولی بود به نام « گُنده بک » که همیشه مشغول اذیت کردن و دست انداختن مردم بود. یک روز پیرزنی را دید که از جنگل می گذشت. صدای رعد درآورد. پیرزن نترسید. به جای این که به طرف خانه بدود تا خیس نشود به طرف گُنده بک برگشت و گفت ... برای خواندن قصه در 1000 لغت به وبلاگ نبات کوچولو سر بزنید مترجم : صادق شهید ثالث تصویرگر : ساناز کریمی طاری منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک) صفحات 12الی 15
فهیمه مامان پرهام
18 مهر 90 17:09
____________.♥. ____________.♥♫♥.____________.♥. * ____________.♥♫♥♫.______-.♥♫♥. * ____________.♥♫♥♫♥._-.♥♫♥♫. * _____________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * ______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * _.♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥. * . * ______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * .. ___________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * .. ____________.♥♫♥♫♥._-.♫♥♫♥. * . *. * . * .. ____________.♫♥♫♥.______-.♥♫♥. * .* .. ____________.♥♫♥.____________.♥. * . *. _____________.♥ ┊  ┊  ┊  ┊ ┊  ┊  ┊  ★ ┊  ┊  ☆ ┊  ★ ☆ سلام عزیزم می دونم خیلی دیره اما بازم دوست دارم روز کودک رو به ماهان جونم تبریک بگم
مبین
18 مهر 90 20:42
سلام عزیزم کم پیدا شدید.هرجای عکس ماشین میبینم یاد ماهان جون میفتم که عشق ماشینه
آزی مامان آرتینا
19 مهر 90 12:45
به به چه نهاری. خیلی مزه میده وقتی از سرکار خسته و کوفته بیای و ببینی نهارت حاضره. خوردن داشته این نهار.
مامان سام
20 مهر 90 0:24
واقعا دسته گله خوشمزه اي درست كرده بابايي ماهان.قيافه اش كه حسابي خوشمزه بود واقعا خسته نباشن دستشون درد نكنه