ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

مترسک

1391/2/13 7:47
نویسنده : مامان
1,775 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر شجاع من!

  عجب دنیایی دارین شما بچه ها.یه وقتایی خودتون رو از نرده پله آویزون میکنین و در حالی که مامان داره از ترس سکته میکنه اصلا یه ذره هراس هم به دلتون راه پیدا نمیکنه و یه وقتا از یه چیزایی میترسین که آدم رو به فکر میندازه آخه چه برداشتی از اون تو ذهنتونه.

  چند روز پیش برده بودمت یه مزرعه.از دور تا چشمت به مترسک افتاد گفتی مامان آقاهه اونجاست.تقصیر من بود که یهو بی مقدمه و بدون توضیح گفتم اون مترسکه.همین یک کلمه کافی بود که دیگه جلوتر نری.همش میگفتی بریم خونه.البته خداییش مترسکش هم خیلی بی قواره بود ولی ظاهرا اسمش برات ترسناک تر بود تا خودش.دیگه یه عالمه توضیح دادم و ادا در آوردم تا حاضر شدی نگاش نکنی و بریم جلوتر.وقتی هم نزدیکش شدیم باز از چهره ت پیدا بود هنوز ازش میترسی.البته قصد نداشتیم به طرفش بریم و میخواستیم مسیر مخالف بریم ولی اومدن صاحب مزرعه باعث شد ما به سمتش بریم.ببخشید مامانی .ولی خوب خوبیش به این بود که ترست کمتر از اولش بود.

  داشتم عکسا رو مرور میکردم که یه دفعه عکس مترسک اومد جلوی چشمم.پیش خودم فکر کردم وقتی ان شاءالله برای خودت یه جوان رعنا شدی چقدر برات میتونه جالب باشه که بدونی یه روز از مترسک میترسیدی.یه روز که روز شمار بالای وبلاگت اینو میگه:

.: ماهان عزیزتر از جان تا این لحظه ، 3 سال و 7 ماه و 28 روز و 22 ساعت و 21 دقیقه و 58 ثانیه سن دارد :.

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                             

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (39)

مبین فرفری
13 اردیبهشت 91 7:32
خدا نگهداره عزیزامون باشه


ان شاءالله.
مامانی درسا
13 اردیبهشت 91 7:41
راست میگی مامانی واقعا" همین طوره ..... دنیایی دارن این کوچولو ها که فقط خودشون ازش سر در میارن ......
خاله ندا
13 اردیبهشت 91 7:57
وای .... واقعا هم ترسناک بوده به جون خودم منم بودم حتما همین حس رو داشتم
انشااله روزی باشه که خودت وبلاگت رو آپ کنی و اون بالا هم 120 سالگیت رو نشون بده جیگر خاله


آره خاله خیلی مترسکه.من هر روز که از کنارش میگذشتم دوست داشتم پیاده شم و ببینمش ولی فرصت نمیشد.تازه تو دستش هم یه چیزی گذاشتن آدم فکر میکنه تیرکمون داره و الانه که گنجشکا رو بزنه.حیف که همین یه عکس رو دارم و خیلی هم واضح نیست.
مامان حسني
13 اردیبهشت 91 7:59
سلام
خداييش اين مترسكه يه جوريه ولي من هم دقيقا نظر شما رادرم درمورد حسني نمي دونم چرا تبليغ دنت را كه ميبينه با فرياد وجيغ شديد گريه مي كنه وچنان اشك ميريزه يه دفعه كه من خيلي ترسيدم فكركرذم يه چيزيش شده بعدا فهميدم ازاين تبليغ مي ترسه (همون تبليغي كه باباهه ني نيش را مي خوابونه وبراي خستگي در كردن ميره سريخچال ودنت مي خوره وفريادي ازشادي مي زنه وقتي مي اد يه سردوباره به بچه اش كه خوابه بزنه قاشق روي دنت مي افته زمين وبچهه بيدارميشه وگريه مي كنه )
نمي دونم چرا من كه خيلي ازش خوشم مي اد ولي نمي دونم او چه تصوري تو ذهنش هست


چه جالب.واجب شد این تبلیغ رو حتما ببینم.
مامان سانای
13 اردیبهشت 91 8:20
آخیییییییی .از عکسش معلومه ترسناک بوده .ماهانی بعد چند سال که این پست رو بخونی چقد می خندی.عجب عالمی داره این دوران کودکی


به نظر منم بیشتر قصد ترسوندن آدما رو داشتن تا پرنده ها.
مامان رها
13 اردیبهشت 91 8:54
سلام عزیزم ممنون از تبریکت
روز شما هم مبارک ما که بپای شما نمی رسیم نور هدایت بچه ها
روزت مبارک باشه
ماهان گلم رو ببوس


شکسته نفسی میفرمایید.شما خیلی جلوترید.
مامان رها
13 اردیبهشت 91 8:56
واقعا هم که مترسکه ترسناکه خاله منم بهت حق می دم عزیزم
مامان نسترن
13 اردیبهشت 91 9:26
واااای عزیزم. اینچه جور مترسکیه. آدماشم فراری میشن.


قصدشون هم همین بوده.
مائده
13 اردیبهشت 91 9:58
يه وقتايي ما بزرگترا هم يادمون ميره يه روزي قد بچه خودمون بوديم و چقدر زود ميگذرد و بايد قدر تك تك اين لحظات را دانست...
مامان آرینا موفرفری
13 اردیبهشت 91 10:45
مامانی خوب مترسکش ترسناکنه !!!! خوشحال می شم به ما سربزنید.
مامان آريا
13 اردیبهشت 91 11:17
عزيزم مطمئنم اونروز كه يه جوان رعنا شدي با خوندن اين پست يه لبخند شيرين به لبت مي ياري و توي فكرت مي گي چه دنياييه دنياي بچه گي
مامان امیر علی
13 اردیبهشت 91 11:30
عزیزم
مامان پریسا
13 اردیبهشت 91 12:02
راستش از این ادم بی کله وسط زمین من هم ترسیدم چه برسه به بچه 3 ساله..... مامان ماهان عزیزم ممنون. شما همیشه به ما لطف دارید.
فهیمه مامان پرهام
13 اردیبهشت 91 12:06
آخی چقدر مظلوم ان این بچه ها
الهه مامان ماهان
13 اردیبهشت 91 12:13
قربان ترسیدنشم بشم آخه این ماهانی همه چیش بامزه اس برای من . ببوووووووووسش


شما هم ماهانی عزیزرو ببوسین.
مادر کوثر
13 اردیبهشت 91 13:46
عزیزممممممممممممم چه بامزه بچه ها گاهی از چه چیزایی میترسن
مریم
13 اردیبهشت 91 14:09
قربونتون برم من
شیطون بلای خاله 7 خط روزگاره ها ما رو با این ترسا گول میزنه
مال شما و ماهان


از طرف من و ماهان.
مامان آرینا موفرفری
13 اردیبهشت 91 15:45
عزیزم با اجازه لینک کردم.
فهیمه مامان پرهام
13 اردیبهشت 91 16:17
سلام و ممنون که اومدی عزیزم می دونم گفته بودی، ولی دلم می خواست اگه بشه اونجوری بهت تبریک بگم راستی خصوصی ها که دیروز فرستادم رسید؟ در مورد همون رشد و اینا....؟؟؟ ماهان جونو ببوس
مامان امیر علی
13 اردیبهشت 91 17:16
ممنون عزیزم از نظرات قشنگت راستی چندمه اردیبهشتی من 14 و امیر علی هم 25 اردیبهشت هست .تولدت مبارک بانوی اردیبهشت موفق . من دیدم شما همسری نمونه و مادری فداکاریها باید حدس می زدم اردیبهشتی ماه زیباییها هستی خیلی خوشبختم .بوس بوس
مامان ریحان عسلی
13 اردیبهشت 91 18:25
سلام ای جونم همیشه به رفتن مزرعه خدایی خیلی لذت بخشه من که خیلی دوست دارم آدم یکمی از فضا و محیط شهری بیرون بیآد صدای تلمبه ی آب و جیک جیک پرنده ها حالا چه می کاشتن از روی برگش متوجه نشدم آیا کلم است ؟
❤。★مامان رضا جون★。❤
13 اردیبهشت 91 20:03
خداییش ماهان جون حق داره مترسکش معرکهء خیلی خیلیییییییییییییییی خوشحال شدم شما رو توی وبلاگ دیگه ام هم دیدم
مجتبی
13 اردیبهشت 91 21:31
سلام ماهان جوووووووووووون چطوری؟؟؟ من که خوب خوبم راستی یادت نره بهم سر بزنیااااااااا منتظرتم
خانم معلم بندری
14 اردیبهشت 91 0:46
سلام خانم گل یک دنیا از لطفتون ممنون
بابای دوقلوها
14 اردیبهشت 91 9:48
مترسک=میترسم شاید ماهانی از کلمه ترسی که تو مترسک اومده ترسیده
مامان علي خوشتيپ
14 اردیبهشت 91 10:02
الهييييييييي ....خب راست ميگه ترسناكه ديگه.علي ما از اين عروسك بزرگايي كه دم فروشگاهها واي ميسن هم ميترسه...
البته سئوال كردم ميگن بچه هاي باهوش اين مدلين.چون تخيلشون خيلي قويه و ...از اين حرفا
ماهانم هم باهوشه ديگه مثل مامانش


ماهان از هرچی عروسک از سایز 30 سانت به بالاست وحشت میکنه.
مامان علی
14 اردیبهشت 91 11:39
وای عزیزم خوب حق داشته پسرک. خداییش من یکی که زهره م آب شد خوبه طفلک راضی شده بیاد تا نزدیکیاش . ولی خیلی جالبه دنیای این بچه ها. خدایا شکرت برای این مغزهای کوچک با اهداف بزرگ .ماهان رو ببوسش از طرف من هردوسمت صورت ماهش رو


آره خاله.احتمالا عمدی بوده.با او لباسهای کثیف.
ممنونم.دست بوسند.
ya30
14 اردیبهشت 91 14:00
واقعام ترسناک!من فک کردم عکس یه ادم بی کلس اولش!
مامان ماهان
14 اردیبهشت 91 15:38
واااااااااااااای مامانی منم ترسیرم خدایی ترسناک بوده به امید اونروز که خدت وبلاگت رو آپ کنی عزیز دلممممممممممممممممم
دایی سامان
14 اردیبهشت 91 16:03
یا باب الحواعج!!! مامانیش من جفت کردم دیدمش چه برسه به ماهان کوچلو!! انگاری اعدامش کردن!!خیلی وحشت ناک بود!!اینو برا پرنده ها گذاشته بترسن نیاد تو زمینش یا آدما بترسن!! تازه زاویه عکاسی هم بدترش کرده!!
مامان رومینا
14 اردیبهشت 91 17:10
عجب مترسکی بوده ها!!!!
مامان حنا
14 اردیبهشت 91 17:40
جوووووووووووون دلم دنیای بچه ها عجب دنیاییه ماهان جون حق داری خاله این مترسکه خیلی زشته ایشالله روزی باشه که خودت ادامه دهنده وبت باشی و تا 1000000000 سال هم وبلاگت رو اداره کنی زیر سایه مامان و بابای مهربونت
آوين
15 اردیبهشت 91 18:05
سلام خدايي خيلي بي ريخت بود
مامان آرمان
15 اردیبهشت 91 22:22
سلام
تا چشمم به عکسش افتاد من هم اولش فکر کردم یک انسان هستش که فقط سر نداره...واقعا مترسکش ما آدمها را میترسونه چه برسه به پرنده ها بیچاره ها غبض روح میشن و از دور مسیرشون را کج میکنن.نازی ماهان جون حق داشته که ترسیده....مامان مهربون شما به ایم مترسک بیقواره میگی گاهی بچه ها یک چیزهایی میبینن و میترسند؟حق دارند اگه خدای نکرده کابوس هم ببینن.....
بهر حال یک تجربه و آموزش بوده


فکر کنم عمدی این مدلی ساختن.
مامان زهره
16 اردیبهشت 91 10:25
دنياي بچه ها خيلي عجيب و غريبه.وقتي ازش سر در مياري همه چيز قشنگه
مامان رهام
16 اردیبهشت 91 10:38
آخه مامانیش این مترسکه خیلی ترسناکه!!!
مريم مامان ماهان
19 اردیبهشت 91 7:44
خوب ماماني ماهان حق داشته بترسه والا منم ترسيدم ببوس ماهانم رو
مامان آناهل
15 خرداد 91 17:24
آخی حق داشته . این مترسک منو یاد بعضی صحنه های ....... افغانستان توی اینترنت میندازه .
مانی هوای زندگی
18 مرداد 91 18:42
ماهان جون ببخشید این چند وقته نتونستم بیام دوست دارم