ماهـان عــ❤ــزیزتر از جانماهـان عــ❤ــزیزتر از جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

▒▓♥ ماهان عشـ❤ــق ♥▓▒

ما هستیم.

سلام گل پسر شجاع و نوعدوست من!    بعد از اینکه از دوچرخه سواری و بازی با بچه ها خسته شدی اومدی توی خونه و با قیافه ای حق به جانب و تریپی سوپر عاقلانه میگی: _"متهسفانه بچه ها میخواستن کار بدی کنن و علی رو از حیاط بیرون کنن ولی من ازش حمایت کردم." _آفرین پسرم!کار خیلی خوبی کردی.علی هم دوستتونه.حالا چطور ازش حمایت کردی؟ _"رفتم بهش گفتم علی فرار کن.بچه ها میخوان از حیاط بیرونت کنن."    پ.ن۱ :خودت بیا برو تو حلقم! پ.ن ۲ :ما با سه همسایه دیگه یک حیاط مشترک داریم و خونه علی اینا تو حیاط ما نیست.                 &...
8 آبان 1391

♀ ♂

سلام بزرگمرد من!   یعنی من کشته مرده این آفرینش حساب شده خدا هستم که شما فینگیلیها یه وقتایی کارایی میکنید یا حرکاتی انجام میدین که مختص جنس خودتونه.یه دختر یکساله گاهی به خوبی یه خانم جوان دلبری بلده و یک پسر ٤ ساله گاهی مث یه مرد بزرگ رفتار میکنه و البته ناخودآگاه.    چند وقت پیش جایی خوندم که پدر و مادری فرزندشون رو تا سن ٥ سالگی جدا از مساله جنسیت بار آوردن و حتی لباسهاش رو گاهی دخترانه و گاهی پسرونه انتخاب کردن و...حالا بگذریم از اون خبر.ولی به نظر من اونا فقط خودشون رو گول میزدن.عقیده من اینه که وقتی خدا جنسیت کودکی رو معین میکنه تمام سلولهای بدنش بر اساس همون جنسیت ساخته میشه.یه چیزایی تو هر دو جنس مشترکه و یه ...
6 آبان 1391

همه روزهایت مبارک.

سلام بهانه قشنگ زندگی!    روزت مبارک عزیزم.دعا میکنم زیر سایه لطف الهی سالم و شاداب باشی.ایشالله این روز رو به نوه هات تبریک بگی همه وجودم.   صبح که میخواستم برم خواب بودی و نتونستم روزت رو تبریک بگم.بعد از ظهر که اومدم روزت رو بهت تبریک گفتم اما تو گفتی مامان امروز روز من نیست.گفتم امروز روز جهانی کودکه.گفتی نیست. باور کن .آخه تو مهد برامون جشن نگرفتن.گفتم اشکالی نداره دو روز پیش هم روز جهانی معلم بود ولی هیچکس برای ما جشن نگرفت.گفتی شما بزرگین ولی باید برای ما بچه ها جشن میگرفتن.پرسیدم میخوای خودمون جشن بگیریم؟دلت نخواست.   البته مهد امروز بهتون هدیه داده بود ولی فکر میکنم چون سالنی که میتونستن توش جشن ب...
16 مهر 1391

بسیار سفر باید.

سلام ستاره من!    از وقتی خدا درخشانترین ستاره ش رو به من هدیه داد یه دنیا مشغله ذهنی مادرانه و شیرین رو نیز در کنارش بهم داد.از ساده ترین حرکات و کارها بگیر تا سخت ترین تصمیم ها.از تفریح و شادی بگیر تا خدای نکرده درد و رنج.همیشه کنار همه اینا یه جمله هست:"من مامانم."و این جمله کوتاه بار مسئولیت بزرگی رو روی دوش من (و هر مادر دیگه) میذاره.     اگه بتونم کاری کنم که تو خوشحال بشی،شادی خودم چند برابره و اگر نتونم از عهده اون کاری که باید برات انجام میدادم بر بیام ،عذاب وجدانم حسابی داغونم میکنه.     یکی از همین مواردی که باعث میشد وجدانم به شدت دردناک باشه،مسافرت نبردن تو هست.به...
29 شهريور 1391

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

سلام خدا جونم !    بی مقدمه بگم ممنونم.شکرت.منت بر سرم گذاشتی و نعمتت را بر من تمام کردی.فرشته ای از آسمان به زمین فرستادی که مرا به آسمان برد.4 سال است که بهشت را زیر پای من نهادی و بی نظیری را نصیبم کردی که در رؤیاهایم نیز دست نیافتنی بود چه برسد به بودنش در لحظه لحظه هایم.    نفسم را به نفسش بند کردی،الهی نفست در نفسش باد.دستانش را در دستانم نهادی،ید الهیت همواره پشتیبانش باد.قدمهایم را همگام قدمهایش کردی،الهی که همواره در راه تو قدم بردارد.    اعتراف میکنم بلد نیستم آنطور که باید مادری کنم،اما خوشحالم که تو را دارم که میدانی چطور خدایی کنی.پس لطف کن هر جا برایش کم گذاشتم جبران کن و هر جا زیاده روی کردم...
12 شهريور 1391

▒▓- ❤ -▓▒

سلام آرامِ دل!     مدت زیادی بود که به خاطر گرمای شدید اینجا کلاس اسکیت نمیبردمت.آخه در حالت عادی هم وقتی بیرون میریم حسابی عرق میکنی.مخصوصا سرت.چه برسه به اینکه بخوای کلاه ایمنی هم بپوشی و فعالیت هم داشته باشی.ولی چند شب بود یاد کلاس اسکیتت میکردی و میگفتی دلت برای خانم مربی تنگ شده.     امشب دوباره رفتیم زمین اسکیت و خدا رو شکر مث همیشه عالی بودی.موقع استراحت که کنار زمین نشسته بودی ایلیا و پرهام _دو تا از دوستای خوبت توی کلاس اسکیت _ شروع به صحبت در مورد لاک پشتهای نینجا کردن.اساسی هم برای همدیگه کلاس میذاشتن.تو هم برای اینکه عقب نمونی گفتی:مامانم یه بار اجازه داده من لاک پشتهای مینجا(=نینجا)رو ببینم...
2 شهريور 1391

سبیل نامه !!!

سلام بزرگمرد من!    خیلی حرفها و خاطره ها هست که دلم میخواد وقت بشه و ثبتشون کنم.یه عالمه شیرین زبونی، یه دنیا حاضرجوابی و استدلال، فراوون تغییراتی که نشون میدن تو اون نی نی چندماهه دیروز نیستی و در عین حال بسیار کودکانه هایی که میگن تو هنوز یه مرد سبیلو نیستی. (مامان به فدای اون سبیلهای سبز نشده)  عالم سبیلویی : مامان! اون دوهزار تومنی که گذاشتم اونجا رو بدیم به اون بچه هایی که مامان ندارن.دیگه این دفعه همینجور رد نشیم هیچی بهشون ندیم.  عالم بچگی : مامان! تو مامان اونا نشی ها.   عالم سبیلویی : من همش به مامان بزرگ میگم دیگه بسه برای من کادو نخر،باز برام کادو میخره. عالم بچگ...
29 مرداد 1391